English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4578 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
status quo U وضع کنونی حالت طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
naturalness U حالت طبیعی ذاتی
abnormalcy U حالت غیر طبیعی
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
interrupt U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupting U به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
temper U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers U درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
current cell U سل کنونی
present-day U کنونی
modern U کنونی
as it is U با وضعیت کنونی
as matters stand U با وضع کنونی
current drive U گرداننده کنونی
title-holders U قهرمان کنونی
actual state of affairs U اوضاع کنونی
title-holder U قهرمان کنونی
as matters stand U با وضع کنونی
In the light of present circumstances. U باتوجه به اوضاع کنونی
instants U ماه کنونی مثال
instant U ماه کنونی مثال
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
present U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
presents U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presenting U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
clavichord U یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
status quo U وضع کنونی وضع موجود
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
normal U طبیعی
natural bridge U پل طبیعی
silvan U طبیعی
crude copper U مس طبیعی
homebred U طبیعی
home born U طبیعی
innate U طبیعی
natural right U حق طبیعی
natural foundation U پی طبیعی
naturals U طبیعی
natural U طبیعی
physical U طبیعی
indigenous U طبیعی
normalize U طبیعی کردن
natural bed U بستر طبیعی
naturalness U طبیعی بودن
natural capacity U فرفیت طبیعی
normalizes U طبیعی کردن
intrinsic U طبیعی ذهنی
metaphisical U غیر طبیعی
native language U زبان طبیعی
natively U بطور طبیعی
natrual cement U سیمان طبیعی
pozzolan earth U سیمان طبیعی
propensity U تمایل طبیعی
propensities U تمایل طبیعی
natural abundace U فراوانی طبیعی
natural agents U عوامل طبیعی
natural asphalt U اسفالت طبیعی
natural asphalt U قیر طبیعی
normalising U طبیعی کردن
natural erosion U فرسایش طبیعی
natural excitation U تحریک طبیعی
glaciers U یخچال طبیعی
natural frequency U بسامد طبیعی
natural frequency U فرکانس طبیعی
glacier U یخچال طبیعی
standard U طبیعی یا معمولی
physiology U علم طبیعی
aptitude U تمایل طبیعی
aptitudes U تمایل طبیعی
natural endowments U موهبت طبیعی
normalises U طبیعی کردن
standards U طبیعی یا معمولی
normalised U طبیعی کردن
natural disaster U بلایای طبیعی
natural disaster U حوادث طبیعی بد
natural easement U حق ارتفاق طبیعی
natural economy U اقتصاد طبیعی
natural endowment U موهبت طبیعی
natural ground U زمین طبیعی
bees wax U موم طبیعی
natural gas U گاز طبیعی
emmetropia U بینایی طبیعی
emmetropis U بینایی طبیعی
in situ U در جای طبیعی
eupnoea U تنفس طبیعی
full scale U اندازه طبیعی
physically U با قواعد طبیعی
natural resources U منابع طبیعی
full-size U اندازه طبیعی
preternatural U غیر طبیعی
preternatural U مافوق طبیعی
au naturel U بحالت طبیعی
asphaltite U قیر طبیعی
continuous climbing U صعود طبیعی
asphaltic bitumen U قیر طبیعی
apparence U شباهت طبیعی
phenomenon U اثر طبیعی
natural competition U رقابت طبیعی
crude gas U گاز طبیعی
debris U مانده طبیعی
supernatural U فوق طبیعی
supernatural U ماوراء طبیعی
full size U اندازه طبیعی
uncanny U غیر طبیعی
galenite U سرب طبیعی
inartificial U طبیعی غیرصنعتی
falsetto U غیر طبیعی
natural history U تاریخ طبیعی
matten of course U چیز طبیعی
matter of course U چیز طبیعی
subnormal U غیر طبیعی
falsettos U غیر طبیعی
in vivo U در محیط طبیعی
guardian by nature U قیم طبیعی
preposterous U غیر طبیعی
physical sciences U علوم طبیعی
hevea rubber U لاستیک طبیعی
natural rubber U لاستیک طبیعی
natural sciences U علوم طبیعی
naturalising U طبیعی شدن
immanent justice U عدالت طبیعی
naturalize U طبیعی شدن
naturalizes U طبیعی شدن
naturalizing U طبیعی شدن
natural selection U انتخاب طبیعی
naturally U بطور طبیعی
physico theology U الهیات طبیعی
physios U پیشوند طبیعی
unnaturally U غیر طبیعی
physio U پیشوند طبیعی
physical science U علوم طبیعی
natural childbirth U زایمان طبیعی
physiography U جغرافیای طبیعی
orthochromatic U رنگ طبیعی
jardin anglo-chinois U باغچه طبیعی
natural ventilation U تهویه طبیعی
natural vibration U نوسان طبیعی
natural year U سال طبیعی
naturalistic observation U مشاهده طبیعی
nature reserve U اندوختگاه طبیعی
neperian logarithm U لگاریتم طبیعی
nonrepresentational U غیر طبیعی
normal fault U گسل طبیعی
original ground U زمین طبیعی
unnatural U غیر طبیعی
life sciences U علوم طبیعی
landscape U منظره طبیعی
secundine naturam U بطور طبیعی
tincal or kal U بوره طبیعی
tincal U بوره طبیعی
terrestrial occurrence U وفور طبیعی
tegmentum U پوست طبیعی
tegmen U پوشش طبیعی
pudding stone U شفته طبیعی
resource endowment U منابع طبیعی
landscaped U منظره طبیعی
landscapes U منظره طبیعی
trass U سیمان طبیعی
life science U علوم طبیعی
war of the elements U انقلابات طبیعی
seeps U تراوش طبیعی
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1چیزی که عوض داره گله نداره
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com